کتاب ماه شب پانزده
شاعر: عمران بهروج

چه سرهایی که بالا می رود از دار، با سکه
گره خورده ست تاریخ بشر، انگار با سکه
از این شایسته سالاری نباید هیچ حیران شد
اگر سلطان جنگل می شود کفتار با سکه
نباید انتظار مهربانی از طبیبان داشت
در آن شهری که درمان می شود بیمار با سکه
چگونه می شود از عشق شیرین گفت با فرهاد
که می سنجد عیار عشق را دلدار با سکه
حنای شعرهایش تا ابد بی رنگ بی رنگ است
که مزدش را گرفته شاعر دربار با سکه
ملالی نیست ساعت ها اگر برعکس می چرخند
که گاهی هم مربع می کشد پرگار با سکه
اگه چه سکه بالا رفته اما کور می خوانند
علی را کی تبادل می کند عمّار با سکه؟ 


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تور مالزی بیا طرح های خاص فتوشاپی شبکه ها ی Adhoc و حسگر بی سیم آشپز ایرانی ليس گپ افرو | لاس چت اسپايس | ليس چت | افروچت ليز Jhenn دیگ بخار چیست؟ میهن پرو